سلیطه یا اغواگر ؟!
رفتم داروخونه مسکن بگیرم برا معده داغونم ک پدرمو در آورده
فروشنده همکلاسی دوران راهنماییم بود! کلی سلام احوال پرسی کرد من فامیلیش یادم بود ولی هرچی فکررر کردم اسمش یادم نمیومد!
تا اسم قرصو گفتم یهو گفت ماوا تو هنوز معده درد داری؟!
بهش گفتم هی آبجی زخم معده ک ول نمیکنه آدمو تا تو قبر همراهته!
برام جالب بود ک یادشه... بهش گفتم تو کجا یادته من معدم درد بود! ده پونزده سال گذشته ها ! گفت اخه یادمه ک بعضی روزا از درد حالت بد میشد...جیغ میزدی... دوا درمونش نکردی؟؟ گفتم والا تا الان حداقل ۱۰ تا دکتر رفتم! هزار جور دوا درمونش کردم...خوب نمیشه ک نمیشه نکبت!
یعنی من از ده سالگی تا الان با این زخم کوفتی درگیرم...بعضی وقتا ورم معده هم بهش اضافه میشه دیگه قشنگ مثل مار سرکنده میپیچم ب خودم...
خدا سر گرگ بیابون نیاره....
معصوم من و الفو دعوت کرده بود خونش
شوهرش از الف پرسید ک فکر کنم شما ماوا خانم دوسه سالی میشه میشناسی چیشد یهو تو این چندماه فهمیدی دوسش داری؟! اتفاق خاصی افتاد؟!
الف چیزی گف ک تا حالا ب خودم نگفته بود
من دو سال و نیمی ک برگشتم جنوب کلا برا کارای دندون پزشکیم میرفتم کلینیک الف اینا... ی منشی بی شرف داشتن ک فقط خدا میدونه چهقدر حق مردمو ضایع میکنه! چهقدر ملتو الکی اذیت میکنه! این وسط ی سری احمق هم با سرویس دادن بهش میخواستن کار خودشون راه بندازن باعث میشد این با بقیه بدتر رفتار کنه و توقع داشته باشه همه بش برسن!
من مریض الف نبودم اما اتاق خودش و همکارش مشترک بود زیاد همو دیده بودیم و آشنا بودیم
من چندین بار با خود منشی بحثم شده بود اما حوصله درگیری نداشتم واسه همین خیلی سر ب سرش نمیزاشتم
ی دفعه ی خانم و آقای میانسال روستایی اومدن با بچه مبتلا ب سندروم داون
حتی فارسی رو هم درست بلد نبودن
این منشی خیلی راحت سرشون کلاه گذاشت
از قضا همین بلا رو با شدت کمتر سر خودمم آورده بود! وقتی دیدم نتونستم تحمل کنم دست خانومه رو گرفتم بردم جلو و شروع کردم هوار کشیدن!
هرچی از دهنم در اومد گفتم! بهش گفتم تو خجالت نمیکشی میدونی اینا روالو نمیدونن اینقدر راحت اذیتشون میکنی؟! خجالت نمیکشی فقط با کسایی ک بهت میرسن راه میای ؟! ب دکتر بگم چیکاره ای ؟!
از سر و صدام الف و بقیه دکترا اومدن بیرون
منشیه میخواست هوچی گری کنه ولی چون داشتم درست میگفتم چند نفر دیگه هم شروع کردن تایید کردن...
ی اقایی میگفت من کارمندم دارم خرج ارتودونسیه دوتا بچه رو میدم خداتومنم هزینه کلینیکه نمیتونم هربار میام اینجا ی چیزی هم ب این منشی بدم تا کارمو راه بندازه!
و همین طور چند نفر دیگه...
الف گفت اون روز عاشق سر و زبونت شدم و اینکه کوتاه نیومدی! عجیب خوشم اومد از کارت...کاری ک اون همه مرد جرئت نداشتن انجام بدن انجام دادی...
این همه ساله این منشی چون فامیل صاحاب کلینیکه کسی جرئت نداشت چیزی بش بگه با اینکه همه هم میدونستن چیکارس!
راستش باورم نمیشه جرقه علاقه الف اونجا خورده باشه ولی ظاهرا همین بوده! این برای بهار همین امساله!
الف نمیدونه این در مقابل بقیه کارایی ک برای گرفتن حقم کردم چیزی نیس!
من هیچ وقت سکوت نکردم...هیچ وقت...
بار ها چون حقمو خواستم اذیتم کردن...زور گفتن ولی هیچ وقت کوتاه نیومدم
حتی از صاحب کارم کتک خوردم چون نزاشتم حقمو بخوره!
و ب خاطر این کارام همیشه بقیه بهم گفتن چ میدونم سلیطه! زبون دراز! پر رو !
حتی مامانم ب خاطر اینکه از حقم دفاع میکردم بهم میگف بی چشم و رو!
حالا این اقا الف ب خاطر این ویژگی از من خوشش اومده! جل الخالق!!!
معصومم بهش گفت ملت عاشق ناز و ادای دخترا میشن! شما از سلیطه بازیه این خوشت اومده؟!
- ۰۲/۰۹/۰۵
عرق نعنا بارهنگ عسل
یه قاشق بارهنگ و یه لیوان عرق نعنا و دو تا قاشق عسل
یک قل بزنند روی اجاق
چهل شب بخور
مجرب مجریه
زخم معده رو خشک می کنه
البته دهانت هم خشک میشه کمی