ماچ ب کلت اوس کریم!
دوسال پیش ک حالم هم روحی و هم جسمی داغون بود
روانشناسی ک پیشش بودم بهم گف دیگه کاری از دستش بر نمیاد
و ارجاعم داد ب روانپزشک
پروسه درمانم رو شروع کردیم...برخلاف نظر روانشناسه ک میگف اوضاع من خیلی حاده و باید سریع قرص اعصاب مصرف کنم روانپزشکه گف یه پنج ماه بهش زمان بدم و باهاش راه بیام...و اگه درمان جواب نداد بعدش دارو مصرف کنم
و باهاش راه اومدم ...
وقتی داشتیم گذشته من و بچگی و نوجوونیم رو شخم میزدیم بهم گف اگه دوران نوجوونیت ک اوج زد و خورد پدر و مادرت بوده وبلاگ نویسی آرومت میکرده چرا اینکارو الان نکنی ؟!
و تشویقم کرد انجامش بدم..
سال ها بود فاصله گرفته بودم از فضای وبلاگ ها و گمونم اخرین باری ک وب نوشتم برمیگشت ب قبل دانشگاه رفتنم یعنی قبل سال 92! دقیقا ده سال پیش!
فکر میکردم دیگه کسی وب نمینویسه ...دکتر گف اصلا مهم نیس الان چ خبره ..تو فقط بنویس! اصلا چرت و پرت بنویس! ب نظرم کار مسخره ای بود
با این حال اومدم اینجا و نوشتنو شروع کردم
کاملا یادمه ک تو وب قبلی چند ماه اول ی مشت خزعبل نوشتم ک از دور داد میزد کسی ک اینارو نوشته تعادل روحی روانی نداره! تازه ترک کرده بودم و اثراتش هنوز درونم بود...
اون وب رو ک پارسال پاک کردم
ولی این یکی رو ب همون اسم قبلی زدم...
الان ک دارم فکر میکنم دوسال پیش تا الان وضع من زمین تا آسمون فرق کرده!
از سیاهی مطلق خارج شدم...
دوسال پیش ی همچین روز هایی ب ته خط رسیده بودم...
هیچ دلیلی برای زندگی نمیدیدم...من تو بیست و پنج سالگی حس میکردم عمر خودمو کردم و انتظار مرگ رو میکشیدم..
یادمه زمستون 1400 با خودم گفتم بزار آخرین تلاشمو بکنم ...برای آخرین بار ی زوری بزنم این زندگی سگ سگی رو نجات بدم
تمام جونمو جمع کردم و سعی کردم اوضاع رو تغییر بدم ...
و الان باورم نمیشه اینجا ایستادم!
معجزس ... غیر معجزه هیچی نیس...
حال روحیم بدون مصرف هیچ دارویی اوکی شد
ترک کردم ..هم سیگار و هم چیزای دیگه رو
تو کارم ب طرز عجیبی پیشرفت کردم طوری ک ن خودم باورم میشه تو این جایگاه ایستادم ن اطرافیانم..
با فرشته ای ب اسم الف ازدواج کردم!
و الان با وجود فشار های کاری خیلی زیادی ک روم هست حس میکنم بهترین زندگی دنیا رو دارم!
من لیاقت این زندگی رو نداشتم ... اوس کریم منو آدم حساب کرد!
دیگه احتیاجی ب وب نویسی نیس و احتمالا آخرین پست این وب خواهد بود ولی پاکش نمیکنم تا در آینده هروقت گیر کردم بیام بخونمش و با خودم بگم ببین جوجه! خوب نگاه کن! این سند رحمت اوس کریمه!
این سند نگاهشه!
ک همیشه هواتو داره ...!
از حالی ک دو سال پیش این موقع داشتم تا الان زمین تا آسمون فاصله هست....
باورم نمیشه فقط تو دوسال این همه تغییر !
ممنونتم اوس کریم...
من همیشه بچه ی بدی بودم
اما تو همیشه کریم بودی ....
ممنونم ازت....
اگه کسی این پست رو میخونه و حالش بده از ته قلب بهش میگم خواهش میکنم نا امید نشو ...من از ته کثافط و بدبختی زندگیم رو نجات دادم ... توهم میتونی!.......
:)))
- ۰۲/۱۲/۱۹
سلام
خیلی خوشحالم و خدا رو شکر
ولی یه نکته به ذهنم رسید گفتم بگم و اون اینکه
نه اون موقع تو بدبختی محض بودین و نه این موقع تو خوشبختی محض؛ هم اون موقع هم این موقع بخشی از زندگیتون بوده که باید انجامش میدادید, فرازها و فرودهاست که مسیر زندگی رو تعریف میکنه, اتفاقا این دو تا کنار همه که به زندگی معنا میده و الا اگه همیشه فراز باشه که دیگه معنایی نداره اینجا بودن.
نوشته شما من رو یاددو سه تا آیه قران انداخت :
لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ 23 حدید
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدۡحٗا فَمُلَٰقِيهِ 6 انشقاق
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ 4 بلد
مسیر زندگی همینه و همیشه با سختی و مشقت همراهه ...