فتوای خاله سوسکه !
با دو سه تا از رفقای قدیمی رفته بودم بیرون
تلفن میم زنگ خورد ظاهرا همکارش بود ...گوشیشو گذاشت رو ایفون یکم خوش و بش کرد یهو طرف ازش پرسید ک راستی خونت مال خودته ؟! میم هم نگذاشت ن برداشت گفت نه اینجا رهنم ولی ی خونه شیراز دارم ! (میم اصالتا شیرازیه)
دروغ گفت !
میم حتی ماشینم نداره و تمام پول هایی ک این سال ها در اورده خرج دوس پسرش کرده ک 8 ساله وعده داده بگیرتش!
کاری ب این کاراش ندارم...برای من ب این راحتی دروغ گفتنش عجیب بود...وقتی قطع کرد شین ازش پرسید چرا دروغ گفتی بابا راحت بگو ندارم! مگه خونه نداشتن چ اشکالی داره؟ گفت این همکارم وضعش خوبه روم نشد بگم ندارم ! ابروم میره!( اخه مگه خونه نداشتن گناهه احمق؟!)
شین بهش گفت بابا تو دروغ گفتی! اونم برای ی چیز الکی!
میم جواب داد ک دروغ چیه بابا دروغی ک خدا گفته نگین واسه وقتیه ک با دروغ آبروی کسیو ببرین! یا با دروغ فتنه درست کنین! اینکه من الکی ی چیزی بگم دارم ک ندارم نمیشه دروغ!
من تا اینجا ساکت بودم ولی از اون جایی ک از اینجور فتوا دادن ها متنفرم گفتم چرا چرت و پرت میگی ؟! چرا دروغ ب ناف خدا میبندی؟!
اقا مرد و مردونه بگو اره دروغ گفتم چون میخواستم کم نیارم! دیگه چرا حرف تو دهن خدا میزاری! دروغ دروغه میخوای بگی ب خودت مربوطه ولی چرا از خودت حرف درمیاری!
دوسه روز پیشا آرایشگاه بودم دیدم رو دیوار تو ی برگه نوشتن کاشت ناخن از لحاظ شرعی مشکل نداره! من مطئنم ک داره ... شک ندارم و حتی پرسیدم ... ب ارایشگره گفتم ی نگاه ب قیافم کرد گف بهت نمیخوره مذهبی باشی! گفتم چ ربطی داره ؟! دارم بهت میگم چرا از خودتون حرف درمیارین! اقا کاشت ناخن مشکل داره اونی ک اعتقاد داشته باشه نمیکاره اونی هم ک نداره میکاره دیگه این ادا ها برای چیه ؟!
تو راه برگشت دوستم ک باهام ارایشگاه بود گف من فکر میکنم ادم باید دلش پاک باشه ! خدا دل براش مهمه! ببین من الان ناخن میکارم نمازم میخونم چ اشکال داره ؟ً! مهم اینه ک میخونم !
وای من مغزم سوت کشید از این استدلالش! گفتم تو واسه کی نماز میخونی؟ اگه برای خداس ک خدا ی دستور خاص برای نماز داده ک تو رعایت نمیکنی! عملا نمازت هیچ ارزشی نداره!
برگشته ب من میگه ماوا تو خودت ی سالم نیس نماز میخونی نماز نخوندن تو بدتره یا نماز خوندن من با ناخن مصنوعی!
بش گفتم ببین من تو تمام وقتایی ک نماز نمیخوندم میدونستم کارم اشتباهه! میدونستم ... هیچ وقت نگفتم دلت باید پاک باشه نماز کیلو چنده!
و واسه همینه ک بعد از این همه سال شروع کردم نماز خوندن ...
چرا بعضیا اینجوری دنبال فتوا صادر کردن هستن واقعا؟! طرف میخواد ی غلط اضافی بکنه ک خدا گفته نکن! واسه تبرئه کردن خودش چرت و پرت میگه! اقا هر غلطی میخوای بکنی بکن دیگه چرا حرف تو دهن خدا میزاری!
دیروز عصر داشتم حاضر میشدم با الف بریم بیرون ک یادم اومد نماز ظهرمو نخوندم! عجیبه ک هنوز ب نماز خوندن عادت نکردم گاهی وقتا یادم میره ... گفتم ولش کن حتما دیگه قضا شده بعدا میخونم ک الف گوشیشو نگاه کرد گفت ده دقیقه دیگه مونده قضا نشده بخونش! گفتم بیخیال بابا هوا داره تاریک میشه یعنی قضاس...
الفم گفت من کاریت ندارم اگه میخوای نخونی ب من مربوط نیس ولی بهونه نیار! هنوز ده دقیقه مونده تا قضاشه بگو نمیخوام بخونم!
دیدم راست میگه بچم! دارم بهونه میارم ! مثل بچه ادم نمازمو خوندم...واقعا داشتم فتوا صادر میکردم ..
من هیچ وقت ب دین نصفه نیمه اعتقاد نداشتم ... هیچ وقت قبول نداشتم ک چون پدر و مادرم مثلا مسلمونن منم مسلمون باشم ! همیشه خودم رفتم گشتم تا دینو بفهمم.. واسه اینکه الان اگه میگم من مسلمونم واقعا اسلام رو قبول دارم و درموردش تحقیق کردم ...پس دیگه بهانه ای نمیمونه... اگه دین گفته حدود حجابو رعایت کن باید بکنم ... اگه گفته نماز بخون باید بخونم!
دین نصف و نیمه ای ک بر اساس فتوای خود ادم باشه مفت نمی ارزه اینا خودشونو مسخره کردن...دل باید پاک باشه دیگه چ صیغه ایه !
...
دیشب ب اصرار الف رفتیم پیش بابا ..میگف دوست داره خودش با بابا حرف بزنه ..بهش گفتم ک من تو ازدواج اولمم بابا نقشی نداشت یعنی اصلا براش مهم نبود !
گفت اون موقع داستان فرق میکرد بابات الان فهمیده اشتباه کرده..قبلا ی چیزایی درمورد الف ب بابا گفته بودم...
نیم ساعت ک نشستیم بابا ب گوشیم پیام داد تو مطمئنی این سی و هشت سالشه ؟! خیلی خوب مونده ها !
یعنی این اوج تحلیل پدر من از دامادشه :)))
الف تو بچگی باباشو از دست داده و ی تنه زندگیشو جمع کرده ..زندگی خودش و مادر و خواهرش... اصرار عجیبی داره من رابطمو با بابا بهتر کنم! و هرچی بش میگم مرد حسابی بابای من اون ادمی ک تو فکر میکنی نیست ب خرجش نمیره!
بابای من کلا هیچی براش مهم نیس! ن خودم ن زندگیم ن هیچی! چرا بقیه نمیخوان اینو بفهمن!
- ۰۲/۰۸/۱۱
تا حالا شده پدرتون رو با گفتمانی که درش بزرگ شده و به این سن رسیده ببینید؟
اشتباهاتشون که مسیرِ زندگی شما رو تحتالشعاع قرار داده سرِ جای خود و نزدِ خدا رسیدگی میشه، شک نکنید.
اما تا حالا شده به پارادایم و گفتمانِ زیستِ ایشون توجه کنید و از اون زاویه ایشون رو بررسی کنید؟
خیلی چیزها رو تغییر میده...
محبت کنید... به جای همۀ روزهایی که تلخی ازشون دیدید... محبت کنید... نه به خاطرِ ایشون... به جبرانِ روزهایی که خودتون خطا کردید و حالا میخواید اِحیا شید...
این برای شما یه فرصته... یه نعمته...
امروز حسرتِ دیروزها رو میخورید...
نذارید فردا هم حسرتِ امروزتون باشه...