در حال ترک اعتیاد

جوجه تخس و عصبی

در حال ترک اعتیاد

جوجه تخس و عصبی

در حال ترک اعتیاد

گاهی روزمره هامو مینویسم ...
گاهی خودمو خالی میکنم اینجا ...
حرفایی ک گوشی برای شنیدن پیدا نمیکنن احتمالا میان اینجا جا خوش میکنن..
شایدم محلی برای فرار از تنهایی !
نمیدونم....

چی کم میشه ازت ؟!

جمعه, ۵ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۰۰ ق.ظ

ی سری رفتارها شاید انجام ندادنشون عیب نباشه ... قانون هم نباشه و متعاقبا مجبور ب رعایت کردنشون نباشیم اما قطعا شعور چیزیه ک در صورت وجود یک مثقال ازش در وجود انسان ، آدم خود ب خود رعایتشون میکنه !
چ میدونم ب خاطر حس انسان دوستی یا هر چیز دیگه ای ...حیطه بزرگی هم داره ...
ی سری رفتارا مثلا اینکه جاتو بدی ب یه آدم مسن یا خانم باردار معمولا انجام میدیم ک خداروشکر باب هست ولی بعضی ها اینم دریغ میکنن..بعضی موارد هم هست ک میتونیم برای هم انجام بدیم ولی ب هر دلیلی خودداری میکنیم ی چیزی تو مایه های کوک چهارمی ک کفاش میخواست بزنه...!
مخصوصا حالا ک شرایط اکثر مردم از لحاظ اقتصادی و روحی !!! اوکی نیست چیزی ازمون کم نمیشه اگه یکم هوای همو داشته باشیم ...
چند موردی ک باهاشون حرص خوردم تو همین روزهای اخیر اینا بود :
چند روز پیش ب اصرار ی رفیق قدیمی ک بعد مدت ها همو دیدیم رفتیم ی بازارچه سوغات محلی
خب اکثرا غرفه ها خوراکی بودن و تو قسمت بین غرفه ها ک راه میرفتی همین طور دست بود ک ب سمتت دراز میشد و درخواست داشت تست کنی از اون خوراکی ! ماهم قصد هیچ نوع خریدی نداشتیم تاکید میکنم هیچ نوعی ! فقط ی جا ب صورت خارج از برنامه دوستم لواشک گرفت و من پاستیل چون دست و پای دوتامون از دیدن این دو قلم جنس سست میشه !
دوستم در هر مغازه ای ک چیزی رو برای تست تعارف میکردن میگرفت و نوش جان میکرد !!! ماهم منتظر کسی بودیم و بیرون هم سرد بود برا همین چندبار طول و عرض بازارچه رو متر کردیم و این رفیق ب ظاهر محترم ما از بعضی هاشون دو یا چند بار میگرفت ! این شد ک کفر من در اومد گفتم اخه تو مگه قصد خرید داری ؟؟ تو ک نمیخوای بخری واسه چی ازشون میگیری ! گناه دارن بابا اون طفلکا اینو واسه کسی میزارن ک بخواد بخره واسه اینکه قبلش امتحان کنه بهش میدن ! اونم در جواب من گفت خب مفتیه !!! ولی من معتقدم این دقیقا حق الناسه... خب داری الکی جنسشون رو میگیری ... خراب میکنی .. اینا رو ک گفتم ی اقایی از پشت سر ب زبان شیرین لری گفت این خانوما نمیدونن از خیر چیز مفتی نباید بگذرن ! این همه خوراکی مفتی خوشمزه ! منم همون طور ک لیاقت داشتن ب زبان شیرین لری پاسخش رو دادم تا از این ب بعد احتمال بده تو کف بوشهرم ممکنه ی بختیاری حساس مثل من باشه ... واقعا وقتی ما میدونیم قصد خرید نداریم چرا از اون خوراکی هر چند خوشمزه کوفت میکنیم ؟! حالا هر چهقدرم اون بنده خدا اصرار کنه !

ی مورد دیگش :
تو همون بازارچه وقتی قرار شد لواشک بخریم انواع مختلف داشت ک اون آقای فروشنده از هر کدوم ی قسمتای کوچیک کنار گذاشته بود برا تست ناگفته نماند ما از قبل فقط دو طعم میخواستیم بخریم ولی رفیق جان همش رو امتحان کرد !!!
ی مورد ک قرار شد بده تست کنیم اون اقا اول ی قسمت کوچیک جدا کرد بعد خودش با خنده گف دیگه اصفهانی بازی در نیاریم و ی تیکه بزرگ تر بهمون داد این رفیقِ آماده ی لمبوندن من هم سریع اومد بگیره ک من تو هوا قاپیدم گفتم اقا این برا تست زیاده ی تیکه شو بده ما بقیشو بزار کنار لازمت میشه ...حیفه ... اینبار گفت خانم شما ک از ماهم اصفهانی تری ! رفیقم هم ی نیشکون جانانه منو گرفت ک نزاشتم ب هدف پلیدش برسه ! شاید اصلا مهم نباشه اما خوش حالم ک نزاشتم ی تیکه نسبتا بزرگ از لواشک اون اقا حیف بشه بره تو شکم یکی مثل رفیقم ک حاضر نیست پولشو بده !

ی مورد دیگه :
داخل بانک یکم شلوغ بود .. کنار ی باجه ی اقایی ک قطع عضو هم بودن ب ی پسر جوون گفتن پسرم میشه یکم جمع بشینید منم رو صندلی بشینم ؟ من جانبازم نفسم یکم گرفته زیاد سر پا بودم ...اون پسره هم گفت جانبازی ک باش ! منم کمرم درده !
نمیدونم ...نمیدونم تو ذهن اون اقا چی گذشت ... میشناختمش سال ها قبل رفیق پدرم بود میدونستم وضعشو ..
ولی حتی اگه جانبازم نبود ...حتی اگه پیر هم نبود ...اگه قطع عضوم نبود .. وقتی ی نفر خواهش میکنه جمع تر بشینی تا اونم بتونه بشینه و جاهم ب اندازه کافی هست چ چیزی باعث میشه نتونی انجامش بدی ؟؟؟ یا با انجام دادنش چی کم میشه ازت ؟
من بغض کردم .. نه ب خاطر اینکه برا جانباز ها احترام ویژه قائلم ...فقط چون نمیتونم این حجم از آدم نبودن رو کنارم درک کنم !!! اینو برا همکارم تعریف کردم بدون اینکه اصلا ب حرف من فکر کنه گفت تو با این سر و وضعت بهت نمیخوره جانباز سرت بشه ! انگار ک حرف من در مورد جانباز بودن اون اقا بود ! یا اینکه من چون موهام بیرونه یا حجاب ب اون صورت ندارم پس احتمالا هیچ اعتقادی هم ندارم !

مورد بعدی : ی خانوم محترم سی و چند ساله هست ک شوهرش رو چند سال پیش از دست داده و دوتا بچه ۱۲ و ۸ ساله داره .. مادربزرگمینا هم گاهی وقتا بهش کمک میکنن برای مخارج .. ماجرا از این قرار بود ک مادربزرگ ب یکی از اقوام ک خیر بود گفتن تا ی خونه در اختیار این خانوم قرار بده ... اون شخص هم پذیرفت ی خونه بهش داد با اجاره خونه خیلی کم و مخارج بچه هاش رو هم تا ۱۸ سالگی قبول کرد پرداخت کنه...ی خاستگار محترم برا این خانوم پیدا شده فرد خیلی خوبیه و پذیرفته بچه هاشم پیشش باشن اما در آمد ب اون صورت بالایی نداره و معمولیه ... اون شخص خیر وقتی این جریان رو فهمیده گفته اگه قراره این خانوم ازدواج کنه هم خونه رو باید تحویل بده هم دیگه در مورد خرج بچه ها من کاری نمیکنم چون این خانوم شوهر کرده و وظیفه شوهرشه !!
قبول دارم ... اون شخص خیره و تا این جا هم ک کمک کرده وظیفش نبوده و از بزرگیشه ..میدونم میتونست نپذیره و نکنه ...
ولی جناب خیر ! چ اشکال داره وقتی میدونی در آمد اون خانم و اقا بالا نیست و بازم ممکنه ب مشکل بخورن ، بهشون کمک کنی ؟! اگه تو قصدت کمک بوده ک خب این خانوم بازم ب کمک نیاز داره چ متاهل چ مجرد ! در مورد قصد های دیگه هم ... !

مورد یکی مونده ب اخر : کارمند عزیزی ک تو شرکت برای هر وعده چاییش لیوان کثیف میکنه ...واسه چیزای الکی ظرف کثیف میکنه ... ی بیسکوئیت میخوره تا جایی ک در توانشه خرده هاشو رو میز میریزه و زورش میاد ی دستمال بکشه !
ناهار ک میخوره تمام سعیش رو میکنه تا اخرین حد ممکن میز رو لک کنه !
و روزی حداقل شش هفت لیوان یک بار مصرف استفاده میکنه چ ضروری چ غیر ضروری ...
تمیز کردن تمام این موارد ب عهده آبدارچی شرکت هست ... جمع و جور کردن و تعویض لیوان ها و زباله ها و ... هم !
وظیفه آبدارچی همه این ها هست درست ولی چی ازت کم میشه اگه مث آدم رفتار کنی تا اون بنده خدا کمتر اذیت بشه ؟!
من خودم بارها شده رو میزم رو خودم تمیز کردم یا ی لیوان یکبار مصرف چندبار در طول روز استفاده کردم ...یا ظرف هامو خودم بردم تحویل دادم ننشستم مثل خانباجی کسی بیاد ببره برام !
فقط چون میگم زحمت الکی برا اون بنده خدا نباشه ...

مورد اخر هم جای پارکه ! چ تو خیابون چ پارکینگ شرکت ... تو خیابون ک از طرز پارک کردن بعضیا معلومه ظاهرا کل اون خیابون ارث پدریشون بوده و حق دارن هرجور بخوان پارک کنن و بقیه هم حق هیچ جور اعتراضی ندارن ! یعنی میبینی طرف قشنگ دوتا جای پارک رو گرفته ! تو شرکتم دوتا از کارمندای محترم جوری زیر پلیت پارکینگ پارک میکنن ک ب جای ۱۰ تا ماشین ۶ تا ماشین میشه پارک کرد !
قسمت پارکینگ من ک از کارمندا جداست و پشت ساختمون و قاعدتا ب من ربطی نداره موضوع پارکینگ کارمندا ، اما هر بار ک از کنار اون پارکینگ رد میشم حرص میخورم !!! مخصوصا تابستون ک ماشین چندتا از اون طفلکا میرف زیر آفتاب ... خب مثل آدددددم رفتار کن چی کم میشه ازت ؟!

دارای مقدار بالایی حرص بودم ک تا حدودی خالیش کردم ....
ولی در کل بعضی چیزا قانون نیست ... اگه انجامشون هم ندیم کسی حق نداره بگه چرا انجام ندادی ...
ولی هیچ اشکالی نداره اگه کوک چهارم رو بزنی ...
اگه ی کاری کنی ک کمک هر چند کوچیکی ب ی نفر بشه ...وقتی زحمتی برات نداره چرا انجامش ندی ؟
واسه خوبی کردن ب دیگران .. واسه ی حس خوب کوچیک ب کسی دادن .. واسه ی بار کوچیک از دوش کسی برداشتن کسی از ما توقع نداره ...کسی هم یقمون رو نمیگیره ک چرا انجامش ندادی ...
ولی ما آدمیم مگه ن ؟!

  • mava movahed

نظرات (۸)

مأجورین ان‌شاءالله به نسلی حسینی

رحمت و عزت بر پدر و مادرتون. 

پاسخ:
ممنون! 

کاش به حجاب هم همین نگاه زیبا و انسانی رو داشتین و به خاطر جامعه و جوان هاش مراعات میکردین...

پاسخ:
دارم سعیمو میکنم :)))

آفرین!

پاسخ:
ممنون !

همه این ها میره در زمره اخلاق جمعی!

چیزایی که کوچیک به نظر میرسن ولی وقتی جمع میشن، تبدیل به یه باگ بزرگ اخلاقی میشن!

و این مثل یه زنجیره است تو به اون می زنی اون به تو و وو و

 

پاسخ:
بله درسته .. 
تو پستم اشاره کردم شاید این موارد خیلی ب چشم نیان ...شاید اصلا مهم نباشه رعایت کردنشون ...ولی روهم رفته انجام دادن این کارا جامعه رو برای همه بهتر میکنه و ب سمت کامل شدن پیش میبره ...
و برعکسش هم با اینکه در ظاهر شاید بی خطر باشن اما جمع ک میشن از ما ی جامعه ای میسازه ک هرکی برای خودشه و حال روز دیگری براش مهم نیس....
هممون هم ب قول شما بخشی از این زنجیریم و ب خودمون برمیگرده ...

پستتون رو خوندم کامل

تک تک مواردی که نوشتین برای من خیلی خیلی خیلی ارزشمندن

بشدت این اصول اخلاقی رو دوست دارم. مرسی که انقدر شعور و ادراکتون از محیط اطرافتون بالاس و انقدر دنیا رو برای همه گروها از خدماتی گرفته تا ... قشنگتر میکنید.

سبک اروپایی و ژاپنی و کاملا جهان اولی که ایران بشدت به این فرهنگ نیاز داره :)

 

با همه کاملا موافقم غیر اون مورد کمک مالی به خانومی که قراره ازدواج کنه. توی یکی از پستام نوشتم که کلا از نظر من کمک مالی آقا به خانوم هیچ وقت درست نیست و هیچ وقت بی منظور نیست و صد در صد معتقدم بهتره خانومای توانمند به خانمهای نیازمند کمک کنن. ما مردا حتی اگه از کمک مالی به خانوم منظور خاصی هم نداشته باشیم، ولی باز هم خیلی برامون سخته به همسرش هم کمک کنیم.

در واقع رکتر بگم. به نظر من و احتمالا همه مردا، آقایی که توان تامین مالی نداره یه جورایی بیخود میکنه میاد ازدواج میکنه. از این لجمون میگیره. چون ما خودمون به خاطر همین مشکل مالی طرف ازدواج نمیریم و از نظرمون مردی که بدون حساب کتاب مالی خواستگاری میکنه بشدت کم عقل و کله خره

پاسخ:
خیلی ممنون 
دقیقا معتقدم ایران خیلی ب این فرهنگ ها نیاز داره ...
ولی در مورد اون خانم ...بله قبول دارم و تو پستم اشاره کردم ممکنه قصد اون شخص از کمک صرفا از رو خیرخواهی نبوده باشه !... ولی تا جایی ک من میشناسم اون خیر رو سرپرستی چندتا بچه رو ب عهده داره و دستش تو کار خیره ... حالا اگه نمیخواد ب اون خانم کمک کنه درست ...ولی چرا بچه هارو ول میکنه ؟! همسر اون خانم ک وظیفه ای نسبت ب بچه ها نداره ولی با این وجود قبول کرده پیشش باشن ...
میدونید فرمایشتون صحیحه ...در مورد اینکه اون شخصی ک میدونه شرایط نداره نباید ازدواج کنه ..خاستگار اون خانمم تا جایی ک میدونم در آمدش معمولیه ن اینکه دستش ب دهنش نرسه ...من کلی گفتم ک چه اشکال داره اون خیر بازم کمک کنه حداقل ب بچه ها ؟! هر طور فکر میکنم اگه واقعا هدفش کمک ب بچه ها بوده ک بچه ها بازم بی سرپرستن و ب کمک نیاز دارن چون شوهر مادرشون وظیفه ای در موردشون نداره . .. 
+ ب شدت موافقم بهتره خانومایی ک میتونن ب هم جنس خودشون کمک کنن ! کم ندیدم مردایی ک از رو قصد و هدف خاصی به ی زن کمک کردن  ...همه مردا ک نه ولی معمولا این طوری میشه ک طرف با  منظور خاصی کمک میکنه ب ی خانوم...
  • نیلوفر توکلی
  • درسته یه چیزایی انجام دادنشون زیباست اما این روزا واقعا نمیشه دیگه طبق شعور یا ادب پیشرفت متاسفانه چون حالا میگیم یه بعضی ها نمیفهمن اما یه سری هم از تجربه ی بد دست و دلشون به کمک نمیره دیگه . مثلا چهار روز پیش توی اتوبوس اومدم جام رو به یه خانم پیر و محجبه بدم که بلند سرم داد زد من جای شما کفار نمیشینم برو حجابت رو درست کن و... در اخر عصبانی شدم از خودم که به خاطر رعایت ادب توهین شنیدم

     پ. ن:روزتون مبارک خانم مهندس

    پاسخ:
    اره اینم درسته ...قبول دارم واقعا گاهی ی سری تجربه ها باعث میشه خاطره بد تو ذهن آدم شکل بگیره و دیگه دلش نخواد انجام بده ...کاملا قبول دارم ..
    ولی خب حرف منم کلی بود دیگه .. در کل منظورم اینه تا جایی ک در توانمون هست همین چیز های کوچیک رو از هم دریغ نکنیم ... یا چیزایی ک وظیفمون نیست اما انجام دادنش ی بار از دوش کسی بر میداره و برامونم زحمتی نداره ...
    + ممنونم عزیزم

    سلام علی الحساب روزتون مبارک خانوم مهندس :)

    یکی از واقعیترین مهندسایی که میشناسیم قطعا شمایید :))

    موفقیتتون روز افزون

    تا دو روز دیگه برم رست و پستتون رو بخونم سر فرصت ^_^

    پاسخ:
    علیک سلام 
    ممنونم واقعا
    نظر لطفتونه...
    یادم رفته  بود امروز روز مهندسه ...الان فهمیدم!

    سلام

    یا توی بیمارستان ... با پرستار ها و کارکنان خدمات یه جوری برخورد میشه انگار خریدنشون! خیلی راحت میگن وظیفشونه و باید انجام بدن و ... . باشه! وظیفشه ولی بنا نیست توهین کنی که ... 

    طفلی ها رو من میدیدم ... هیچی نمی گفتن. بعضی ها سر و زبون دارن و جواب میدن ولی بعضی ها میگفتن مریضه و وظیفه مونه و خوش اخلاق از کنار ماجرا رو میشدن ...

    این هم روی اعصابه ...

    پاسخ:
    دقیقا ... اینم ی موردشه ...
    حالا اون بنده های خدا وظیفشونه  درست ولی نمیشه هر کار ریز و درشتی انداخته بشه گردنشون انواع حرف نامربوطم  بارشون بشه ک !
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">