چندسال آرزوی یک موقعیت رو داشتم...براش دست و پا میزدم و تلاش میکردم...
خیلی زور زدم بهش برسم اما نمیشد..
حتی تا یک قدمیشم رفتم اما نشد
یکی دوسالی هست دیگه برام مهم نبود و بیخیالش بودم
تو دوهفته اخیر اون اتفاقه افتاد! حتی چندجای دیگه هم ازم دعوت کردن براش!
دوسه تا هم پیشنهاد کاری گرفتم
ی شرکت برند از الان داره باهام قرارداد میبنده برای ۴ ماه دیگه...
و جالبه ک الان ن برام مهمه و ن جذابیتی داره! :)))
چرا ؟! اوس کریم قربونت برم د آخه چرا وقتی ی چیزی رو میخوایم و عاشقشیم و براش دست و پا میزنیم نمیدی ، وقتی ک دیگه برامون مهم نیس و لذتی نداره میدی ! چرا خب ؟!
عقل ناقص من ک جوابگو نیست ولی حتما حکمتی داره کارات ..
همیشه فکر میکردم اگه تو اون موقعیت قرار بگیرم کلی ذوق میکنم..خیلی خوش حال میشم...
هفته پیش وقتی داشتم ماشینو تو پارکینگ اون شرکت پارک میکردم یهو ب خودم گفتم ماوا حالیته ی روز آرزوی امروز رو داشتی ! چهقدر خیال پردازی کردی برای رسیدن بهش ؟ چرا الان عین خیالت نیست!
جوابش عوض شدن من و ارزش هامه...
من دیگه اون ماوایی نیستم ک این چیزا برام مهم باشه...
کاش الان دوسال پیش بود تا خر ذوق بشم
ولی الان حتی ب ی ورم هم نیست ک بهش رسیدم :))
پارسال ی ساعت نسبتا گرون چشممو گرفته بود ... قیمت اصلش بالا بود چندماه پول جمع کردم تا حوالی آبان پارسال خریدمش
اونقدر ذوق این ساعتو داشتم ک حد نداشت...قرون قرون براش جمع کرده بودم
اوایلم واقعا عاشقش بودم
اما الان سنگینی میکنه رو دستم و ازش متنفرم! واقعا متنفرم!
اصلا ازش خوشم نمیاد
فقط چون خداتومن پول پاش دادم رو بعضی استایلام میپوشمش
احتمالا بدمش ب معصوم چون خیلی دوسش داره
اوس کریم ؟؟
این چ باگیه تو خلقت بچه آدمیزاد گذاشتی ک خودشو پاره میکنه برا رسیدن ب ی چیزی و بعدش همه جذابیت اون چیز دود میشه میره هوا!
چرا خب ؟؟؟
- ۱ نظر
- ۲۲ آذر ۰۲ ، ۰۰:۴۷